نيايشنيايش، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

امید و آرزوی مامانی و بابایی

تعطیلات

1393/5/29 10:30
نویسنده : مامان ریحانه
967 بازدید
اشتراک گذاری

تعطیلات عید فطر که برای ما کلا با مرخصی شد پنج روز رو رفتیم خونه بابابزرگ ولی هوا خیییییلی خوب بود خنک ایندفعه حسابی گشتیم روز اول خونه بابابزرگ موندیم و فرداش همراه با با بزرگ و مامان بزرگ رفتیم خونه عمو موسی (عموی بابایی) یه شب اونجا بودیم حال عموی بابایی زیاد خوب نبود و باید حتما بهشون سر میزدیم شب خیلی خوبی بود به شما هم خیلی خوش گذشت

فرداش کمی تو شهر درگز  گشتیم و رفیم به سمت شهر کلات آب و هوا بی نهایت پاک  و خوب بود احساس میکردم در شمال هستیم اما هوا بدون ذره ای شرجی در شهر کلات مکانهای تاریخی اون شهر رو دیدیم و همگی رفتیم مشهد خونه عمو میلاد که شما بهشون بینهایت علاقه داری و در کنار عمه ها و زنعمو الهام و البته آرتین خیلی بهت خوش گذشت در کل سفر بسیار خوبی بود انقدر بهمون خوش گذشت که میخوام بابابزرگ حاجی رو هم ببریم چون بابابزرگ اولا به اون دیار تعلق داره و بسیار به تاریخ مخصوصا نادر شاه علاقه داره که مکانهای تاریخی اونجا متعلق به اون زمانها هست

 

تو راه رفتن دخترک مامان

 

 

عاشق تولد و فوت کردن و بریدن کیکی بابا رفت شیرینی خرید و شما هم برای خودت تولد گرفتی

 

تو خونه بابا بزرگ شما و پسر عموی کوچولوتون آرتین

شب با عمو میلاد و زنعمو و شما دو تا کوچولو رفتیم پارک

 

آرتین که ماشالله یه جا وای نمی ایستاد

 

 

شب هم تولد عمو میلاد بود و تو حیاط یه تولد کوچولو براش گرفتیم جشن

این توپ مال آرتینه خندونک

فردا صبحش شما تو حیاط توپ بازی میکردی هوا هم خیلی خوب بود واز بس تو خونه نشسته بودی تو گرما شهر خودمون دیگه تو خونه نمی یومدی

با آرتین سر توپ دعوات شده که البته فعلا شما زورت میرسه خنده

اصلا ............. ماشاللههیس

پیانو عمه یا سمین رو میزنی و میخونی محبتبوسآرتین بهش میگفت شیش تومنی شما هم همینو میگی خنده

تو راه درگز

 

هوا خیلی خوب بود

 

خونه عمو موسی

شهر کلات عمارت خورشید

کنار مجسمه نادر شاه افشار

 

این عکس رو از اینتر نت گرفتم چون بیشتر عکسهامون خانوادگی بود نمای بیرونی عمارت

 

 

مسجد کبود

 

داخل عمارت خورشید

پله ها خیلی قدیمی بود و اجازه رفت وآمد داده نمیشد

 

توپ های قدیمی

 

هر دری که کمی فرمش با بقیه فرق بکنه شما با درب های حرم امام رضا اشتباه میگیری و دست میکشی ومیبوسی بوس

 

موزه مردم شناسی

 

قسمت مراسم ازدواج

 قسمت آهنگری

 

 

در حال انتخاب طبق معمول

 

هر چی میگم مامان نرو سوال اما میگی که خوشگله میخوام عکس بگیرم

 

 

آخر یا عکاس میشی یا مدل سکوت

 

 

 

رفتیم مشهد خونه عمو و شما وآرتین دارین میرین پیش عمه سمیه فیلمش چقدر خوشگله بغل

 

 

 

یه شب رفتیم پارک و از دور دیدم دختر قویه مامان داره از پسر عموش دفاع میکنه تشویق

موقع شام من شما دو تا بردم پارک که بازی کنید اما نمیدونستم چیکار کنم داشتم روانی میشدم موندم مادر های ما چطوری چند تا بچه رو با هم بزرگ میکردند اما من نیم ساعت هم نتونستم کچلکچلکچل

 

 در راه برگشت تو شهر فاروج روبروی مرکزهای فروش خشکبار یه پارک بود که شما رو بزور آوردیم دو باره تو ماشین

 

فدای خوابیدنای نازت بشم زیبا

داری حسابی میرقصی فقط به زور از ترس پلیس مینشستی

 

خیلی زیاد از بابا بزرگ و مامان بزرگ و عمو و عمه و زنعمو تشکر میکنیم که در کنار اونها خیلی بهمون خوش گذشت

 

پسندها (5)

نظرات (6)

مامان علی
30 مرداد 93 15:37
خیلی خوب بود خوش به حالت قشنگ معلومه که خنکه حسابی کیف کردید عکسا خوب بود ماهم بالاخره جاده درگز رودیدیم.همیشه خوش باشیدوبه گردش
مامان ریحانه
پاسخ
خیلی هوا خوب بود جاتون خالی ان شالله با هم بریم
مامان مهرناز
31 مرداد 93 0:44
همیشه به تفریح وگردش دوست خوبم عکسا خیلی خوب بودن فکر کردم هندونه دستش گرفته قربون اون رقصیدنت
مامان رها
31 مرداد 93 23:12
به به چه جاهای قشنگ و تاریخی ای رفتین بسسسیییااار عالی
مامان ریحانه
پاسخ
خداییش خیلی خوب بود جای همه تون خالی
عمه شهناز
1 شهریور 93 18:49
همیشه به گرد ش وتفریح خوش به حالتون عکسای جالبی بودن من سال 64-63بود برای عروسی درگز رفتم همش فکرمیکردم هنوزم جادش خرابه ولی خیلی خوب شده شما هر چند یه بار برید چون موهای نیایش تو هوای اونجا صاف شده آفرین به دخترتو دفاع کردناش اگه گفتی به کی رفته
مامان ریحانه
پاسخ
جاتون خیلی خالی دیگه راهش خیلی خوب شده بود امروز داشتم به فرزانه میگفتم که موهاش چقدر خوب و صاف شده بود دفاع کردناش به دختر عمه مامانش رفته خدا کنه همیشه بتونه حقشو بگیره
الهام مامان
11 شهریور 93 15:37
تو چقدر مطلب و عکس گذاشتی و من ندیدم انقدر داغون بودم که نتونستم سر بزنم..... ببوس عسل خانم با اون لباس نارنجیه گل گلیتووووووو
مامان ریحانه
پاسخ
ان شالله آرمان جون هم زود زود خوب میشه و مشکل شیر خوردنش هم حل میشه
خاله فرزانه
16 شهریور 93 1:41
همیشه به گردش مخصوصا تو اون هوای خوب عمه شهناز راست میگن موهاش صاف شده و چقدر خوشگل تر میشه اگه گفتی به کی رفته؟
مامان ریحانه
پاسخ
تعریف کن از دیارتون یعنی دیار شو هرتون معلومه دیگه به خالش رفته باید چند تا از عکسهای بچگیتو بزارم کنار عکسهای نیایش همون ژستای مخصوص خودت ببینی از همه نظربه هم رفتید