دومين سفر به مشهد
دختر عزيزم رفتنمون به مشهد خيلي يه دفعه اي شد البته خيلي وقت بود قصد داشتيم بريم اما نميشد تا اينكه فهميديم خاله فرزانه و خاله زهرا دارن ميرن ما هم شارژ شديم و رفتيم البته با هم نه خاله فرزانه از كرمان اومد خاله زهرا يك روز جلوتر حركت كرد و ما هم جدا رفتيم
نيايش در حال رفتن به مشهد بيشتر طول راه رو خواب بودي
ماماني اگه باليوان بهت آب بدم كه تمام لباست رو پر از آب ميكني چون حتما بايد خودت بخوري شيشه هم كه دوست نداري مك بزني ميكشي به دندونت تا آب بخوري
اول رفتيم خونه بابابزرگ (بابا بابايي)شب هم رفتيم خونه عمو ميلاد عمه ياسمين و عمه سميه خيلي دوستت دارند. هفت ماه اول تولدت عمه سميه خيلي به مامان كمك كرد كه ازت نگهداري كنم از عيد ديگه نديده بودت خيلي دلش برات تنگ شده بود وقتي بهش ميگفتي (عما) كلي كيف ميكرد
ديگه همه فهميده بودند كه تا آهنگ بزارند دختر من حركات موزون انجام ميده از چپ و راست شب و روز بايد ميرقصيدي خيلي بهت خوش گذشت
فقط يه چيز منو خيلي ناراحت كرد اونم اين بود كه تو حرم همش خواب بودي و مامان حتي يه دفعه بيدارت هم كردم ولي باز خوابيدي
ديدن دوست مامان و دختر هاي نازش رفتيم كيميا از شما يه هفته بزرگتره حيف كه دوربين رو توماشين عمو جا گذاشتيم و ازش عكس ندارم
عمو ميلاد ما رو برد اخلمد كه يه جاي تفريحيه نزديك چنارانه اونجا هم هوا خيلي خوب بود و عزيز دلم هم كلي آب بازي كرد البته براي ما كه دور تا دورمون پر از جنگله اينجا ها شايد زياد عجيب نباشه اما خاله فرزانه كه از كرمان اومده بود ميگفت براي كرماني ها اينجا خيلي خوبه
دخترك من در حال آب بازي با عمو ميلادش
عمو نميخوام غرق بشم كمك
يه روز صبح هم اول رفتيم ديدن دوست مامان كه تو ني ني سايت باهاش آشنا شديم و بعضي از لوازم تولد دخترم رو ازشون گرفتيم و دختر نازشون دريا خانم كه يكسال و يك ماهه است رو ديديم و عسلكم هم باهاش كمي بازي كرد
بعد از اونجا هم رفتيم دنبال خاله ها و بعد از كلي گشتن خونه دايي مهرداد(دايي مامان) رو پيدا كرديم و شما هم با صدرا پسر دايي مامان كه خيلي دوستت داره بازي كردي
آخ بگردم درو سر دختر خجالتيم اول كه جايي جديدي ميريم تا شناسايي نكني تكون نميخوري
چقدر تو زشتي
فداي او گفتنت بشم ماماني تو مال مني
بعد هم دوباره همه خونه بابابزرگ جمع شديم و اونجا هم كلي بازي با عمو و عمه ها شب خوبي رو گذروندي و كادو دندون در آوردنت رو از اونها گرفتي الهي مامان فداي(( د)) گفتنت بره كه با اين شيرين كاريهات خودت جاتو همه جا باز ميكني
نيايش با عمه ياسمينش
وفتي بغل عمه و خاله و شو هر خاله ها ميري همچين سفت همه رو بغل ميكني سرت رو روي شونشون ميزاري كه من حسوديم ميشه. شوخي ميكنم عزيزم دوست دارم با همه مهربون باشي
راستي عمو ميلاد و زنعمو الهام دارن يه پسر عمو ناز برات ميارن كه همبازي دخترم باشه چيزي به به دنيا اومدنش نمونده اميدوارم به سلامت به دنيا بياد و زير سايه پدر و مادر شاد و خوشخال باشه
فردا هم به اتفاق خاله ها و شو هر خاله هاي مهربون برگشتيم خونه
در راه برگشت
اصلا قبول نداري كمر بندت رو ببندي يا حداقل بايد يه دستت بيرون باشه
ميخورمممممممت
اينم سفرنامه دومين سفر مشهد دخترك نازنينم