نيايشنيايش، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

امید و آرزوی مامانی و بابایی

تعطیلات در پل آرام

1391/4/6 12:49
نویسنده : مامان ریحانه
2,288 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازنینم ما یه شب رو در ویلای خانواده شوهر خاله زهرا گذروندیم که خیلی خوش گذشت هوای عالی و طبیعت کم نظیر بود

عکس خوب از اونجا نداشتم عزیزم اینم از تو فیلمت پیدا کردم

 شب موقع خواب خیلی هوا سرد شد کنار آتیش خیلی میچسبید بابا دختر گلم رو برد کنارش و شما برای اولین بار آتیش بزرگ میدیدی قیافت خیلی دیدن داشتتعجب

 حلما و فرناز هم بودن و با هم خیلی بازی کردید  شما دوست داری چهار دست و پا همه جا بری

دخترم برای اولین بار کله پاچه رو امتحان کردی و خیلی خوشت اومد هر چند بابای عمو احسان اون رو سفارشی پخته بود

اینم دخترم در کنار درختها بغل عمو احسانش

 

 

 

 

 

 

 

بعداز اینکه سوار شدی دیگه دوست نداشتی بیای پایین الهی مامان فدای تاب بازی کردنت بره قلب

 

اینجا هم برای اولین بار چند تا جوجه با مامانشون رو دیدی

 

تعجب از دیدن جوجه هاتعجب

 

اینجا دخترم دوتا پرستو خوشگل رو دیده بودی که آواز میخوندن و برای جوجه کوچولو شو غذا می آوردن

 

اینم پرستو و جوجش

 

آب بازی که شما خیلی دوست داری خنده

 

اینم حلما در حال آب بازی حلما رو هم به زور بردن خونهقهر

 

بعد از برگشتن دختر خسته مامان خواب

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)