نوروز 93
عید امسال از سالهای پیش قشنگ تر و خوشگل تر بود هر روز بودن با تو قشنگ تره دخترم این سومین بهار بودن در کنار عزیزترینمه ماشالله خیییلی شور وشوقت زیاده این سفره کوچولو روسعی کردم خیلی جمع و جور پهن کنم تا زیاد جلب نظرتونو نکنه اما بیشتر اوقات دورو برش بودی منم میترسیدم دست تو آب ماهی کنی اما از اونجا که خیلی خانم شدی با کمی نصیحت مادرانه دیگه 13 روز رو گذروندیم یه سبزه خوشگل هم داشتیم که زود زرد شد و ازش فقط فیلم داریم این عید خیلی بهت خوش گذشت
دو تا مهمون کوچولو هم داشتیم که برات جذاب بودن اول امید کوچولوی خاله اومد که قربونش برم خیلی ریزه میزه بود و یه مراسم هم خونه بابابزرگ براش گرفتیم که شما آخر مراسم همه مهمونها رو از جیغ های بنفش رنگتون مستفیض کردید من هنوز نفهمیدم چرا اینقدر ناراحت شدی خوابت میومد یا ....
مهمون بعدی مون هم رها کوچولوی نانازی بود با اون نی نی گفتنش و رقص خوشگلش دل آدمو میبرد
دلمون برای کوچولوهای خوشگلمون تنگ شده
این ماهی ها رو هم خودت انتخاب کردی یه سفید و یه دونه هم مشکی توش بود که به اونها هم عروس و داماد میگفتی تا امروز دو تا ماهی دیگه زنده اند