نيايشنيايش، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

امید و آرزوی مامانی و بابایی

تولد دختر نازنینم

1391/6/4 11:17
نویسنده : مامان ریحانه
1,538 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره تولد دختر قشنگم به خوبی و خوشی تموم شد هورادلم میخواست بهترین تولد رو برات بگیرم منو بابایی تمام سعی خودمون رو کردیم تا یه شب به یاد موندنی رو برات رقم بزنیم عزیزم باورش برامون سخته اما تو یه ساله شدی قلب

از چند ماه قبل درگیر کارهای تولد بودیم همه مهمونا از جشن کوچیک ما خوششون اومده بود مخصوصا از زنبور کوچولوی مامان

الهی قربون دختر گلم بشم ماچ با اینکه خوابت میومد اما حسابی با ما همکاری کردیتشویق و کلی هم میخندیدی و میرقصیدی و از اینکه اینهمه فامیل مهربون دورت بودند خوشحال بودی لبخند

مامانی یه کلیپ برای دختر گلش سفارش داده بود که وقتی به دستمون رسید و برای اولین بار با بابایی نگاه کردیم اشک تو چشمامون جمع شده بود خیلی سعی داشتم که از همه چیز برات عکس بگیرم اما اون موقع اونقدر سرم شلوغ بود و کار عکس و فیلم رو به بقیه دوستان سپردم و بعد از مهمونی دیدم از خیلی از چیز ها فیلم یا عکس ندارم  حتما به زودی برای دختر گلم عکسهای تولدش رو ثبت میکنم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ضحی
5 شهریور 91 1:41
سلام گلم مشتاقانه منتظر عکسای تولد زنبور کوچولوام... توخونه سبدسبدگلای سرخ ومیخکه مامانی عاشقته تولدت مبارکه .به من ودخملی هم سر بزن.....