نيايشنيايش، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

امید و آرزوی مامانی و بابایی

عروسی

1391/6/10 13:08
نویسنده : مامان ریحانه
739 بازدید
اشتراک گذاری

عروسی پسر خاله مامان هم به خوبی و خوشی تموم شدهورا و به همهون خیلی خوش گذشت دختر من تقریبا تموم عروسی بغل بابا و بابابزرگ بودی و اصلا هم احساس ناراحتی نکردی فقط آخر شب دیگه خوابت میومد و مامان و بابا هم به خاطر گل کوچولو شون دیگه باقی عروسی که کاروان عروسی و خونه عروس و داماد که یه مجلس دیگه داشتند رو نرفتیم (فقط به خاطر تو ) قلب

عمو امیر محمود عزیز و خاله ملیحه مهربون پیوندتان مبارک تشویق تشویق

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان امیر مهدی(سوده)
21 شهریور 91 18:20
عزیزم من تازه از مسافرت امدم عکسمو دیدی؟دل منم خیلی برات تنگ شده بود کاش می امدی کرمان از نزدیک میدیدمت


بله سوده جون عکستو دیدم ماشالله خیلی خوشگلی عزیزم امیدوارم به زودی هم دیگه رو ببینیم


دوست
2 مهر 91 13:27
سلام چرا وبلاگتون رو آپ نمیکنید من منتظر عکسهای قشنگ از دختر گلتون هستم


*