دومين سفر به مشهد
دختر عزيزم رفتنمون به مشهد خيلي يه دفعه اي شد البته خيلي وقت بود قصد داشتيم بريم اما نميشد تا اينكه فهميديم خاله فرزانه و خاله زهرا دارن ميرن ما هم شارژ شديم و رفتيم البته با هم نه خاله فرزانه از كرمان اومد خاله زهرا يك روز جلوتر حركت كرد و ما هم جدا رفتيم نيايش در حال رفتن به مشهد بيشتر طول راه رو خواب بودي ماماني اگه باليوان بهت آب بدم كه تمام لباست رو پر از آب ميكني چون حتما بايد خودت بخوري شيشه هم كه دوست نداري مك بزني ميكشي به دندونت تا آب بخوري اول رفتيم خونه بابابزرگ (بابا بابايي)شب هم رفتيم خونه عمو ميلاد عمه ياسمين و عمه سميه خيلي دوستت دارند. هفت ماه اول تولدت عمه سميه خيلي به مامان كمك...
نویسنده :
مامان ریحانه
11:42