نيايشنيايش، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

امید و آرزوی مامانی و بابایی

دومین دندون دخترم

عزیز مادر دومین دندونت دیروز از تو لثه کوچولوت اومده بیرون دیروز همش بیحال بودی سرت روی شونم بود و هیچی نمیگفتی نه میخندیدی نه بازی میکردی  مامان بزرگ میگفت نیایش که اینطوری باشه من دیونه میشم همش میگفت چرا اینطوری شده بچم ولی چون دفعه پیش هم همین طور شده بودی دیگه میدونستیم که یه مروارید دیگه داره حال بچم رومیگیره  هنوز برات دندونی نگرفتیم منتطر خاله فرزانه ایم چند روز دیگه میاد و به مامان کمک میکنه و یه آش دندونی خوشمزه برای دخترم درست میکنیم امروز خدارو شکر بهتری عزیزم  الان هم لالا کردی گفتم لالا یاد شیرین کاریت افتادم که دل منو و بابایی رو میبره تا بهت میگیم لالا کن هر جا باشی سرت رو میزاری روی زمین و اونقدر...
26 تير 1391

دومين سفر به مشهد

دختر عزيزم رفتنمون به مشهد خيلي يه دفعه اي شد  البته خيلي وقت بود قصد داشتيم بريم اما نميشد تا اينكه فهميديم خاله فرزانه و خاله زهرا دارن ميرن ما هم شارژ شديم و رفتيم البته با هم نه خاله فرزانه از كرمان اومد خاله زهرا يك روز جلوتر حركت كرد و ما هم جدا رفتيم نيايش در حال رفتن به مشهد بيشتر طول راه رو خواب بودي     ماماني اگه باليوان بهت آب بدم كه تمام لباست رو پر از آب ميكني چون حتما بايد خودت بخوري شيشه هم كه دوست نداري مك بزني ميكشي به دندونت تا آب بخوري اول رفتيم خونه بابابزرگ (بابا بابايي)شب هم رفتيم خونه عمو ميلاد عمه ياسمين و عمه سميه خيلي دوستت دارند. هفت ماه اول تولدت عمه سميه خيلي به مامان كمك...
26 تير 1391

تولد حلما جون

اینم تولد حلما دختر خاله src=" http://upload.ninifa.com/images/d9y0jo7lp7aw1s8gwxb0.gif " border="0" alt="آپلود عکس کوچولوهای فارسی " /> به گل من خیلی خوش گذشت تولد دختر خالت با تم رنگین کمان بود خودش هم شده بود یه رنگین کمان کوچولو اونجا دختر نازم یه دوست پیدا کرد و کلی هم بازی کرد و البته بازی گوشی     اينم حلما جون           اينم كيك تولد دو سالگي   اينم ميز غذا   ميز دسر   تولدت مبارک خاله جون ان شالله ١٠٠ ساله بشی قربونت برم امیدوارم با نیایش مثل دو تا خواهر بشید و از بودن در کنار هم لذت ببرید ...
24 تير 1391

جشن دندوني عسلكم

بالاخره يه جشن دوندوني كوچيك واسه در اومدن مرواريداي خوشگل عزيز دلم گرفتيم همه چيز خيلي خوب بود خدا رو شكر شما هم خيلي اذيت نشدي ولي نمي تونم بگم كه خيلي بهت خوش گذشت شديدا ،شديدا به من وابسته شدي و بيشتر به اين دليل اذيت ميشي ولي وقتي كلي بچه دور و برت ديدي خيلي خوشحال شدي آخه عاشق بچه ها هستي چه بزرگ باشن يا از خودت كوچيك تر از آش دندونيت هم خيلي خوشت اومد و كلي آش خوردي موقع تزيين خونه هم براي اولين بار توي عمرت بادكنك تركوندي و اوليشو حسابي ترسيدي الهي مامان فدات بشم كه وقتي ميترسيدي ميپري هوا ولي گريه نمي كني اواسط جشنت هم يك ساعتي وسط اون همه سر و صدا و شلوغي خوابيدي اينم چند تا عكس از دندوني دخترك مامان   &n...
24 تير 1391

تعطیلات در پل آرام

دختر نازنینم ما یه شب رو در ویلای خانواده شوهر خاله زهرا گذروندیم که خیلی خوش گذشت هوای عالی و طبیعت کم نظیر بود عکس خوب از اونجا نداشتم عزیزم اینم از تو فیلمت پیدا کردم  شب موقع خواب خیلی هوا سرد شد کنار آتیش خیلی میچسبید بابا دختر گلم رو برد کنارش و شما برای اولین بار آتیش بزرگ میدیدی قیافت خیلی دیدن داشت  حلما و فرناز هم بودن و با هم خیلی بازی کردید  شما دوست داری چهار دست و پا همه جا بری دخترم برای اولین بار کله پاچه رو امتحان کردی و خیلی خوشت اومد هر چند بابای عمو احسان اون رو سفارشی پخته بود اینم دخترم در کنار درختها بغل عمو احسانش             &nb...
6 تير 1391

برای دخترم

عزیز دلم چند روز اینترنت مامان قطع بود الان هم که هست سرعتش پایینه فعلا نمی تونم برات عکس بزارم فقط برای گلم مینویسم دختر عزیزم این چند روزه هر کاری کردم برات جشن دندونی بگیرم نشد هر روز یه اتفاقی باعث شد نتونم برات یه جشن کوچیک بگیرم   هر روز یه پیشرفت تو کارات داری  اولین کلمهای که گفتی(( دد)) بود یعنی بیرون گردش پارک دومین کلمه ((بابا)) بود نمیدونی بابایی چه ذوقی میکنه وقتی میگی بابا همش میگه جان جان بابا بابابزرگ رو هم بابا صدا میکنی هر روز صبح که میاد دنبالمون ماشینشو که از سر خیابون میبینی پشت سر هم میگی بابا  بابا الان یه ماهه منو کلی خوشحال کردی و به آسمونها بردی و صدام میکنی(( ماما )) هر کاری داشته با...
20 خرداد 1391

مرواريد جيگرم

نيايش داره يه دندون              قند ميخوره از قندون فرشته مهربون                     آورده واسش يه دندون اول از دختر گلم عذر خواهي كنم چون چند روز اينترنت مامان قطع شده بود و نتونستم خبر مهم دندون درآرودنتو زودتر اينجا بنويسم نازنينم در هشت ماه و بيست و نه روزگي دندون در اورد.خدارو شكر روز جمه 29 ارديبهشت بعد از رفتن عمو بهروز و خانواده ،من و بابايي داشتيم به دختر گلمون آب ميداديم كه احساس كرديم صداي دندونت مياد كه به ليوان ميخوره با كلي خوشحالي لثه هاتو نگاه كرديم ولي خ...
8 خرداد 1391

سفرنامه تصویری نیایش

روز اول باغ شازده این باغ در سال ١٢٥٧ ه.ش به دستور عبدالمجید میرزا ناصر الدوله فرمانفرما نوه دختری ناصر الدین شاه قاجار جهت تفریح و تفرج شخصی بنا نهاده شده مساحت این باغ ٧٥٠٠٠ متر مربع است.     ببخشيد كه كيفيت عكسهات پايينه عزيزم از روي فيلم عكس گرفتم نيايش مامان       ورودي آب از زير ديوار   آستانه شاه نعمت الله ولي قدمت نهم هجري دوره تاريخي تيموريان مساحت 35000 متر و نيايش     نيايش در پارك       اينم ناز كردن دخترم  به همه اينطوري دددددددددددد ميگي مرحله اول تو ميتوني آفرين   &...
4 خرداد 1391

سفر نامه نیایش به کرمان

مینویسم برای گل ترین دختر دنیا که تو مسافرت کلی خوشحال و مهربون بود و باعث شد به خودش و مامان و باباش کلی خوش بگذره پنج شنبه ساعت٥/٨ شب حرکت کردیم و جمعه ساعت ١ بعداز ظهر رسیدیم راه طولانی بود ولی در کنار دختر نازم اصلا نفهمیدم کی رسیدیم شما ٩٠% خواب بودی   مجبور بودیم با ماشین بریم چون برای گشتن خیلی بهش احتیاج پیدا میکردیم خاله خیلی خوشحال بود که ما بعداز ٣ سال از ازدواجش بالاخره رفتیم خونش هر روز از صبح تا آخر شب بیرون بودیم روز جمعه بعد از رسیدن اول رفتیم پارک مادر حلما کلی بازی کرد و بهش خوش گذشت دختر نازم هم از دیدن بچه ها به وجد اومده بود از فردا صبح از باغ شازده شروع کردیم خیلی خیلی با صفا بود تا بعد از ظهر اونجا موند...
28 ارديبهشت 1391